گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
علوم اسلامی
جلد اول
درس هفتم

عينی و ذهنی



يكی از تقسيمات هستی اين است كه هستی يك شی‏ء ، يا عينی است و يا
ذهنی . هستی عينی يعنی هستی خارجی كه مستقل از ذهن انسان است . می‏دانيم‏
كه مثلا كوه و دريا و صحرا در خارج از ذهن ما و مستقل از ذهن ما وجود
دارند . ذهن ما خواه آنها را تصور كند و خواه تصور نكند ، بلكه خواه ما و
ذهن ما وجود داشته باشيم و خواه وجود نداشته باشيم كوه و دريا و صحرا
وجود دارد .
ولی همين كوه و دريا و صحرا وجودی هم در ذهن ما دارند . آنگاه كه ما
تصور می‏كنيم آنها را ، در حقيقت آنها را در ذهن خود وجود می‏دهيم . وجودی‏
كه اشياء در ذهن ما پيدا می‏كنند " وجود ذهنی " ناميده می‏شود .
اينجا جای دو پرسش هست . يكی اين كه به چه مناسبت تصويرهايی كه از
اشياء در ذهن ما پيدا می‏شوند ، به عنوان وجودی از آن اشياء در ذهن ما
تلقی می‏شود ؟ اگر چنين است پس می‏بايست تصويری هم كه از اشياء بر روی‏
ديوار يا كاغذ نقش
می‏بندد نوعی ديگر از وجود خوانده شود به نام وجود ديواری يا كاغذی . ما
اگر تصويرات ذهنی را به نوعی " وجود " برای شی‏ء تصوير شده تعبير كنيم‏
در حقيقت يك " مجاز " به كار برده‏ايم نه حقيقت ، و حال اين كه سرو
كار فلسفه بايد با حقيقت باشد .
ديگر اين كه مسأله وجود ذهنی در حقيقت مربوط به انسان است و يكی از
مسائل روانی انسانی است و چنين مسأله‏ای می‏بايست در روانشناسی مطرح شود
نه در فلسفه زيرا مسائل فلسفه مسائل كلی است و مسائل جزئی مربوط به علوم‏
است .
در پاسخ پرسش اول می‏گوييم كه رابطه صورت ذهنی با شی‏ء خارجی ، مثلا
رابطه كوه و دريای ذهنی با كوه و دريای خارجی ، بسی عميقتر است از رابطه‏
عكس كوه و دريای روی كاغذ يا ديوار ، با كوه و دريای خارجی . اگر آنچه‏
در ذهن است تنها يك تصوير ساده می‏بود هرگز منشأ آگاهی نمی‏شد همچنانكه‏
تصوير روی ديوار منشأ آگاهی ديوار نمی‏گردد . بلكه تصوير ذهنی عين آگاهی‏
است .
فلاسفه در مسأله وجود ذهنی به اثبات رسانيده‏اند كه علت آگاهی ما به‏
اشياء خارجی اين است كه تصويرات ذهنی ما يك تصوير ساده نيست بلكه‏
نوعی وجود يافتن ماهيت اشياء خارجی است در ذهن ما ، و از همين جا پاسخ‏
پرسش دوم نيز روشن می‏شود ، و آن اين كه هر چند مسأله تصويرات ذهنی از
يك نظر يك مسأله روانی انسانی است و از همان نظر بايد در علم‏
معرفةالنفس مورد بحث قرار گيرد ، ولی از آن نظر كه ذهن انسان واقعا يك‏
نشأه ديگر از وجود است و سبب می‏گردد كه هستی در
ذات خود دو گونه گردد : ذهنی و عينی ، جای آن در فلسفه است .
بوعلی در اوايل الهيات شفا به طور اشاره و صدرالمتألهين در تعليقات‏
خويش بر الهيات شفا به طور صريح و به تفصيل گفته‏اند كه گاهی يك مسأله‏
از دو نظر با دو فن مربوط می‏شود ، مثلا هم به فلسفه مربوط می‏شود و هم به‏
علوم طبيعی